محتوای مقاله ی چگونه ذهنیت ثابت خود را تغییر دهیم
جهت مطالعه این مقاله نیاز به 17 دقیقه دارید

آیا شما از آن دسته از افرادی هستید که غالباً چیزهای جدید را امتحان می کنید و خود را به سمت قلمرو های ناشناخته سوق می دهید؟ یا اینکه تمایل دارید تنها به چیزهایی که در مورد آنها اطلاعات دارید بسنده کنید؟

پاسخ شما به این سوالات نشان دهنده طرز فکر شما می باشد.

کارول دووک[1]، روانشناس دانشگاه استنفورد، کنجکاو بود که چرا برخی از افراد در زندگی خود به موفقیت دست می یابند و برخی دیگر فقط درجا می زنند. وی به مدت بیش از چهار دهه پایه و اساس موفقیت ها و پیشرفت ها را مورد مطالعه قرار داد. زمینه اصلی مطالعه او در مورد تمایز بین یک ذهنیت ثابت و یک ذهنیت  رشد است.

بیایید بررسی کنیم که این ذهنیت ها واقعاً به چه معناست، چرا طرز فکر مهم است، چگونه می توان فهمید که دارای کدام ذهنیت هستیم، و چگونه می توان طرز فکر را تغییر داد. (و اگر از قبل با مفهوم ذهنیت و طرز فکر آشنایی دارید، به خواندن مطلب ادامه دهید. دووک کار خود را با تشخیص چیزی که می خواهید بدانید به روز کرده است.)

 

ذهنیت ثابت در مقابل ذهنیت رشد

در یک ذهنیت ثابت، افراد معتقدند که آنها یا با استعداد متولد شده اند یا دارای استعداد نیستند. یا به طور طبیعی در انجام کاری خوب هستند، یا نیستند. آنها هوش را یک ویژگی ثابت می دانند. آنها معتقدند استعداد مادرزادی موفقیت را تضمین می کند.

افراد دارای ذهنیت رشد معتقدند که استعداد در اثر تلاش حاصل می شود. آنها معتقدند که هر کسی می تواند در هر زمینه ای خوب باشد. و توانایی آنها می توانند از طریق فداکاری، پشتکار و استراتژی درست بهبود یابد.

افراد دارای ذهنیت ثابت به دنبال اثبات خود هستند. افراد دارای ذهنیت رشد بر رشد خود تمرکز می کنند. اگرچه ممکن است این تفاوت ها ساده به نظر برسد، اما پیامدهای آن بسیار زیاد است.

 

خطرات داشتن ذهنیت ثابت

افرادی که طرز فکر ثابت را اتخاذ می کنند به ندرت در کاری برتری می یابند. از آنجا که آنها اعتقاد دارند هوش و توانایی ها به همان شکل باقی می ماند؛ به جای یادگیری و پیشرفت، بیشتر انرژی خود را صرف این می کنند که باهوش به نظر برسند.

در یک ذهنیت ثابت، اگر کاری را که قبلاً انجام نداده اید امتحان کنید، مثلا اسکیت روی یخ، احتمالاً بعد از چند بار افتادن تسلیم خواهید شد. این “شکست” منجر به احساس تحقیرآمیزی خواهد شد و احتمالاً شما در ادامه ی زندگی خود از انجام  اسکیت روی یخ اجتناب خواهید کرد. بهانه ی شما هم این است “اسکیت روی یخ باب میل من نیست.”

اگر فکر می کنید کسی به عنوان یک “رقصنده طبیعی مادرزادی” وجود دارد یا اینکه شما “نمی توانید برقصید” پس شما هم یک ذهنیت ثابت دارید. با یک طرز فکر ثابت، جوری از چالش های جدید اجتناب می کنید که انگار بیماری مُسری اند، زیرا از قضاوت شدن می ترسید. به همین ترتیب، هنگامی که موانعی پیش رویتان قرار می گیرد تمایل دارید به سرعت تسلیم شوید. از آنجا که شما منابع چندانی برای نحوه یادگیری و پیشرفت فردی در دسترس ندارید، احساس می کنید که تلاش کردن اتلاف وقت است. و آنگاه نسبت به موفقیت دیگران مخفیانه احساس خطر و حسادت می کنید. در نهایت، در صورت داشتن یک یک ذهنیت ثابت، فرصتی برای پیشرفت توانایی های خود ندارید.

آبراهام مازلو این امر را “خودشکوفایی نارس[2]” نامید. وی در کتاب ” حیطه هایی فراتر از ماهیت بشر[3]” نوشت: “اگر عمداً قصد دارید از توانایی ذاتی خود کمتر باشید ، به شما هشدار می دهم که تا آخر عمر به شدت ناراحت خواهید بود. شما از ظرفیت های خود، از قابلیت های خود فرار می کنید.”

داشتن یک ذهنیت ثابت ، باور اینکه هوش و استعداد امری ثابت است، به شکلی بسیار باورنکردنی خطرناک است. با این حال، بسیاری از ما در شرایط مختلف زندگی مان یک طرز فکر ثابت داریم.

قدرت یک ذهنیت رشد

در یک ذهنیت رشد، شما معتقدید که می توانید از طریق فداکاری و سخت کوشی، هر توانایی را کسب کنید. به همین دلیل، شما تمایل به یادگیری دارید. این امر به شما امکان می دهد چالش ها را پشت سر بگذارید و از بروز مشکلاتی که در طول فرآیند یادگیری به وجود می آیند، استقبال کنید.

در یک ذهنیت رشد، شما تلاش و کوشش را به عنوان یک عنصر اساسی در مسیر پیشرفت به شمار می آورید. شما از تلاش کردن فرار نمی کنید؛ بلکه از آن استقبال می کنید. و وقتی می بینید دیگران در مسیر ترقی خود موفق می شوند، الهام و انگیزه می گیرید و درس هایی برای یادگیری پیشرفت خود می آموزید.

طرز فکر رشد شما را به سمت یک مارپیچ صعودی در جهت ادامه پیشرفت سوق می دهد، و به سطوح بالای تسلط و پیشرفت شخصی می رساند. این افراد خودشکوفا دارای تجربیات بیشتر، روابط بهتر و بهره وری بیشتری در زمینه های تلاش خود هستند.

 

ذهنیت خود را تشخیص دهید

دوک در کتاب Mindset خود یک خودآزمون را ارائه می دهد. هر یک از گفته های زیر را بخوانید و تصمیم بگیرید که در کل با آن موافق هستید یا مخالف:

  1. هوش شما یک امر بسیار اساسی در مورد شما است که نمی توانید آن را خیلی تغییر دهید.
  2. شما می توانید چیزهای جدید بیاموزید، اما نمی توانید میزان هوش خود را تغییر دهید.
  3. مهم نیست که چقدر هوش دارید، همیشه می توانید آن را کمی تغییر دهید.

4- همواره می توانید میزان باهوش بودن خود را تغییر دهید.

سؤالات 1 و 2 نشان دهنده یک ذهنیت ثابت است. سؤالات 3 و 4 به یک طرز فکر رشد اشاره دارد. می توانید نسخه آنلاین این آزمون را از اینجا دریافت کنید.

 

کدام طرز فکر را دارید؟

همچنین ممکن است شما یک ذهنیت ترکیبی داشته باشید، ترکیبی از این دو، اگرچه دکتر دوِک می گوید مردم به سمت یک نوع طرز فکر تمایل بیشتری دارند. به علاوه، شما در مورد توانایی ها و ویژگی های شخصی خود اعتقاداتی دارید. هوش را با “توانایی های خلاقانه” یا “مهارت های شغلی” جایگزین کرده و مجددا به سؤالات فوق پاسخ دهید.

در مورد شخصیت چطور؟ آیا شخصیت شما به همین شکل است؟ آیا می توانید شخصیت خود را تغییر دهید؟

شما می توانید در مورد هوش یک ذهنیت رشد و در مورد شخصیت خود یک ذهنیت ثابت داشته باشید، و یا برعکس. و در موقعیت های مختلف طرز فکر شما تغییر می کند.

خبر خوب این است که شما قدرت انتخاب دارید. دوک توضیح می دهد: “ذهنیت شامل باورهای شما است. آنها باورهای قدرتمندی هستند، اما فقط در ذهن شما وجود دارند و شما می توانید این باورها را تغییر دهید.”

 

نحوه شکل گیری ذهنیت

قبل از اینکه به روش های تغییر طرز فکر بپردازیم، در وهله اول درک نحوه ایجاد یک ذهنیت ثابت سودمند است. تحقیقات دووک دو منبع اصلی را آشکار می کند:

تعریف و تمجید کردن و برچسب زدن، که هر دو در اوایل کودکی اتفاق می افتد. مقصر این امر والدین و معلمان ما هستند.

تیم دووک آزمایشی را انجام داد که در آن گروهی از دانش آموزان به دلیل توانایی هایشان و گروه دیگر به دلیل تلاش آنها مورد تعریف و تمجید قرار گرفتند. برای مثال به یک گروه گفته شد “وای، شما خیلی استعداد دارید. این یک نمره عالی است. حتما بسیار باهوش هستید. ” (گروه توانایی)

و به عنوان مثال به گروه دیگر گفته شد “وای، شما استحقاق آن دارید. این یک نمره عالی است. حتما برای آن بسیار تلاش کرده اید.” (گروه تلاش)

اگرچه در ابتدای مطالعه هر دو گروه دقیقاً برابر بودند، اما پس از تعریف و تمجید، ذهنیت گروه توانایی به یک طرز فکر ثابت تغییر یافت. در آزمایش های بعدی، گروهی که به دلیل توانایی خود مورد ستایش قرار گرفته بود، چالش های جدید را قبول نمی کرد و از انجام هر کاری که ایرادات آنها را در معرض دید قرار می داد اجتناب می کرد. عملکرد آنها کاهش یافت.

در مقابل، بسیاری از دانش آموزان گروه تلاش بیان کردند که از چالش های دشواری که به آنها داده شده بود لذت می بردند. عملکرد این گروه در حال پیشرفت بود.

 

محیط اطراف ما یک ذهنیت ثابت را تشویق می کند

تقریباً کل سیستم آموزشی ما براساس تمجید و برچسب زدن (قضاوت) و نمرات آزمون (هوشمند یا احمق) کودکان ساخته شده است. اکثر والدین نیز ناآگاهانه این طرز فکر ثابت را در فرزندان خود ایجاد و تقویت می کنند. دووک می گوید: “بچه های دارای ذهنیت ثابت به ما می گویند که دائما نظرات قضاوت کننده از سوس والدین خود دریافت می کنند. آنها می گویند احساس می کنند ویژگی هایشان در تمام مدت در حال اندازه گیری است.”

ظاهراً دووک می تواند به شکل دقیقی از طریق نحوه صحبت مادر با کودک تازه متولد شده، ذهنیت کودک را تعیین کند.

 

نحوه تغییر ذهنیت

خوب ، اکنون بخش به جالب موضوع- حداقل از دیدگاه ذهنیت رشد- می رسیم. بیایید بگوییم که شما در یک بخش خاص از زندگی خود طرز فکر ثابت دارید. در مورد چه کاری می توانید انجام بدهید؟

دووک دریافته است که در مورد ذهنیت رشد فقط یادگیری می تواند باعث ایجاد تغییراتی در دیدگاه افراد و زندگی آنها شود. به این ترتیب، خواندن مطالبی مانند این مقاله و کتاب ذهنیت، ذهن شما را باز می کند تا دیدگاه خود را نسبت به آنچه ممکن است تغییر دهید. دانستن تفاوت بین ذهنیت رشد و ثابت انتخاب جدیدی به شما می دهد.

 

درک کنید که یادگیری مغز چگونه است

علم يادگيري با درک اساسي علوم عصبي (نوروساینس) میسر مي شود. به بیان ساده تر، مغز مانند یک ماهیچه است. اگر آن را به کار بگیرید، پر قدرت می شود. شما طی مراحل یادگیری مغز را وادار به فعالیت می کنید. به عنوان مثال، در فرایند یادگیری نوازندگی تار C بر روی گیتار، سلول های عصبی در قسمت های مختلف مغز ایجاد ارتباطات جدیدی را آغاز می کنند.

از طریق تمرین های مکرر، این ارتباطات قوی تر می شوند. عایقی به نام میلین در امتداد آکسون (لوله ای که نورون را به نورون متصل می کند) ساخته می شود. میلین بیشتر بدان معنی است که سیگنال ها با سرعت بیشتری در امتداد نورون ها انتقال می یابند. یعنی هرچه بیشتر تمرین کنید مغز شما قوی تر و اتوماتیک تر می شود.

این رویداد در مورد تمام اَشکال یادگیری؛ چه در زمینه ورزش، هنر، موسیقی، ریاضی و غیره رخ می دهد. این امر نشان دهنده نحوه یادگیری مغز است. و این روند فقط در کودکان اتفاق نمی افتد.

قبل از اواخر دهه 990 ، اعتقاد علمی غالب این بود که مغز در کودکی رشد می کند و در بزرگسالی هیچ تغییری نمی کند. (گویا کل جامعه علمی طرز فکر ثابت داشتند!)

سپس، نوروپلاستیسیته[4] کشف شد. در سال 1998، یک مطالعه نشان داد مغز بالغ در واقع قادر به رشد و توسعه سلول های عصبی جدید است. نوروپلاستیسیته توضیح می دهد که به دلیل تجربیات جدید ما، مسیرهای عصبی همیشه در حال تغییر هستند. تا زمانی که مغز ما به درستی کار می کند، همیشه توانایی  یادگیری را داریم، می توانیم قابلیت ها و استعداد های موجود را بهبود بخشیم و مهارت های جدیدی را توسعه دهیم. مغز ما با افزایش سن می تواند رشد کند.

بنابراین اساساً “ذهنیت ثابت” یک باور غلط است. این ذهنیت درست نیست. علوم اعصاب حقیقت موجود در ذهنیت رشد را تأیید می کند. (اما این مطلب را به قسمت هایی از مغز با ذهنیت ثابت نگویید.)

 

باورهای خود را در مورد استعداد تغییر دهید

با یک ذهنیت ثابت، شما اعتقاد دارید که یا با استعداد به دنیا آمده اید و یا خیر. با ذهنیت رشد، می دانید که جمله قبلی غلط است. شاید بهترین راه برای تغییر باورهایتان در مورد استعداد، خواندن کتاب “کد استعداد” دانیل کویل یا کتاب “قله” اندرس اریکسون باشد. هر دو كتاب نشان می دهد كه چگونه استعداد با تمرین آگاهانه پرورش می یابد.

اگر والدین فرزندان کلاس چهارم تا نهم هستید، من اکیداً توصیه به مغز شناسی می کنم

مغز شناسی یکی از حوزه های تحقیقاتی دووک در سیستم آموزش است. این یک ابزار یادگیری تعاملی با یک برنامه درسی جامع است که به دانشجویان می آموزد که چگونه ذهنیت رشد را توسعه دهند. در اینجا مختصراً در مورد برنامه توضیح داده شده است.

یک نسخه مطالعه خانگی از این دوره در دسترس است. این دوره را برای پسرم گرفتم. اگر آن را با تمام تمرینات مختلف درون برنامه درسی انجام دهید چهار تا شش هفته طول می کشد. مغز شناسی یک برنامه عالی است و، به عنوان یک والد، ​​شاید یکی از بهترین راه های تقویت ذهنیت رشد خودتان (با کمک به فرزندان خود در پذیرش آن) می باشد.

بخش زیادی از مطالب مغزشناسی نحوه عملکرد مغز و نحوه پردازش اطلاعات را توضیح می دهد. این دوره شامل مطالبی است مشابه با آنچه در کتاب هایی مانند “کد استعداد” و “قله” یافت می شود.

اما تنها آموختن ذهنیت رشد کافی نیست. اگر شما یک طرز فکر ثابت دارید، احتمالاً آن را در کل زندگی خود داشته اید. طرز فکر شما عمیقا ریشه دار است. و بنابراین شما نیاز به استراتژی های مؤثر برای ریشه کن کردن آن در طول زمان دارید …

 

یک فرآیند ۴ مرحله ای برای تغییر ذهنیت شما

نکته اصلی در مورد تغییر ذهنیت، قبل از هر چیز در آگاهی از خود نهفته است. به منظور تغییر طرز فکر، باید بتوانید موقعیت هایی را که باعث ایجاد ذهنیت ثابت در شما می شود را شناسایی کنید و مشاهده کندی که چه زمانی این طرز فکر را اجرا می کنید.

در اینجا چهار گام موجود در وب سایت دووک ارائه شده است:

گام ۱: یاد بگیرید که “صدای” ذهنیت ثابت خود را بشنوید.

با نزدیک شدن به یک چالش جدید، صدا ممکن است بگوید “آیا مطمئنی که می توانیی آن را انجام دهی؟” یا “اگر شکست بخوری چه می شود؟” بعد از برخورد به یک مانع، ممکن است شنیده باشید که “اگر استعداد داشتی…” یا “من به تو گفتم این کار خیلی خطرناک است”.

در مواجهه با انتقاد، صدا می گوید ، “این تقصیر من نیست” یا “آنها فکر می کنند که کی هستند؟”

همه مربیان سبک زندگی و تجارت درباره این خرابکار داخلی می دانند. این صدا است که بسیاری از کارهایی که ما انجام می دهیم را تضعیف می کند. منتقد درونی که درباره ما و کار ما داوری می کند. این خرابکار داخلی طرز فکر ثابت است.

هنگامی که می دانید ذهنیت ثابت دارید، می توانید این صدا را از قبل پیش بینی کنید. سپس به سادگی به آن گوش فرا دهید.

گام ۲ : تشخیص دهید که قدرت انتخاب دارید.

شما می توانید این صداها را به دو روش مختلف تفسیر کنید: چالش ها، مشکلات و انتقادات می تواند نشانه ای از استعداد و توانایی ثابت شما باشد. یا اینکه آنها می توانند نشانه ای باشند مبنی بر این که شما باید خودتان را به چالش بکشید، تلاش خود را بیشتر کنی، استراتژی های خود را تغییر دهید و به پیشرفت خود ادامه دهید.

مورد اول به وضوح نشان دهنده یک ذهنیت ثابت است. مورد دوم ذهنیت رشد است. نکته اصلی تغییر از چارچوب داوری (ثابت) به عرصه رشد است.

گام ۳: با صدای طرز فکر رشد با آن صحبت کنید.

با نزدیک شدن به یک چالش:

طرز فکر ثابت می گوید: “مطمئن هستی که می توانی این کار را انجام دهی؟ شاید در آن استعدادی نداشته باشی.” ذهنیت رشد پاسخ می دهد”من مطمئن نیستم که اکنون بتوانم این کار را انجام دهم، اما فکر می کنم با زمان و تلاش می توانم آن را یاد بگیرم.”

طرز فکر ثابت: “اگر شکست بخوری، یک بازنده خواهی بود”

طرز فکر رشد: “بیشتر افراد موفق در طول مسیر شکست هایی را تجربه کرده اند.”

هنگامی که شکست می خورید:

طرز فکر ثابت: “اگر واقعاً استعداد داشتی، این کار برایت بسیار آسان بود.”

طرز فکر رشد: “این حرف اشتباه است. بسکتبال برای مایکل جردن آسان نبود و علم برای توماس ادیسون آسان نبود. آنها اشتیاق زیادی به خرج دادند.

هنگامی که با انتقاد روبرو هستید:

طرز فکر ثابت: “تقصیر من نیست. تقصیر شخص یا چیز دیگری بود. ”

طرز فکر رشد: “اگر مسئولیت کارم را به عهده نگیرم، نمی توانم آن را اصلاح کنم. بگذار گوش بدهم – هرچند هم که دردناک باشد – و هرچه می توانم یاد بگیرم. ”

بعضی وقت ها نوشتن این دیالوگ ها در ژورنال من مفید است. در مورد نوشتن چیزی وجود دارد که ارتباط من با این صداهای درونی را برایم آسان تر می کند. به علاوه، منجر به ثبت کردن مکالمات می شود. بعدها می توانید این دیالوگ ها را مرور کرده و الگوهای متداول را مشخص کنید.

گام ۴: ذهنیت رشد را به کار بگیرید.

هنگامی که صدای طرز فکر ثابت را می شنوید و با طرز فکر رشد به آن پاسخ می دهید، سپس تعیین می کنید که چگونه اقدامات لازم که منجر به رشد می شود را انجام دهید. این اقدامات می تواند شامل چالش های جدید، یادگیری از مشکلات پیش رو، پشتکار بدون استثناء ، تنظیم اقدامات بر اساس بازخورد و غیره باشد.

 

سؤالاتی که ذهنیت رشد را فعال می کند

پس از اینکه صدای طرز فکر ثابت را با طرز فکر رشد به چالش کشیدید، برای تعیین عملکرد مناسب، پرسیدن سوالات مناسب به شما کمک می کند. در اینجا لیستی از سوالات برای کمک به شما در جهت ذهنیت رشد (جمع آوری شده از بخش های مختلف کتاب “ذهنیت”) ارائه شده است:

  • از این کار چه چیزی می توانم یاد بگیرم؟
  • چه اقداماتی می توانم انجام دهم که به موفقیت من کمک کند؟
  • آیا نتیجه یا هدفی بعد از آن را می دانم؟
  • چه اطلاعاتی می توانم جمع آوری کنم؟ و از کجا؟
  • از کجا می توانم بازخورد سازنده دریافت کنم؟
  • اگر برنامه ای برای موفقیت در […] داشته باشم، چگونه به نظر می رسد؟
  • چه زمانی برنامه خود را دنبال خواهم کرد؟
  • برنامه خود را از کجا دنبال خواهم کرد؟
  • چگونه می توانم برنامه خود را دنبال کنم؟
  • امروز چه چیزی یاد گرفتم؟
  • چه اشتباهی کردم که به من چیزی یاد داد؟
  • آیا استراتژی یادگیری فعلی من موثر است؟ اگر نه، چگونه می توانم آن را تغییر دهم؟
  • من امروز چه تلاشی کردم؟
  • برای ادامه دستاوردهایی که به دست آورده ام باید چه عادت هایی را توسعه دهم؟

 

سوالات شما قدرت تمرکز شما را تعیین می کنند و واقعیت را بسیار تحت تأثیر قرار می دهند. در یک ذهنیت ثابت، واقعیت ما کم و محدود است، دنیای ما کوچک است. هرچه سؤالات ذهنیت رشد بیشتری از خود بپرسیم، جهان و امکانات وسیع تر، روشن تر و بزرگتر خواهد شد.

 

مراقب ذهنیت رشد کاذب باشید

از زمان انتشار کتاب ذهنیت دووک در سال 2006 تاکنون، آگاهی روزافزون از ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد وارد زمینه های آموزش و توسعه شخصی شده است. با این حال، بسیاری از مردم هنوز درک نکرده اند که ذهنیت رشد در واقع چه معنایی دارد، و این امر باعث می شود که دوک آن را یک “ذهنیت رشد کاذب” بنامد.

وی در مصاحبه اخیر خود با “آتلانتیک” توضیح می دهد:

“ذهنیت رشد کاذب هنگامی اتفاق می افتد که شما ذهنیت رشد دارید، در حالی که در حقیقت آن را ندارید یا واقعاً آن را نمی فهمید. همچنین این ذهنیت اشتباه است، به این دلیل که هیچ کس در تمام مدت ذهنیت رشد ندارد. همه ما مخلوطی از ذهنیت های ثابت و رشد را داریم. ممکن است شما در یک بخش ذهنیت رشد غالب داشته باشید، اما هنوز جنبه هایی وجود دارند که شما را به سمت ذهنیت ثابت سوق می دهند.

چیزی که واقعاً چالش برانگیز و خارج از منطقه امن شما باشد، می تواند آن را تحریک کند، یا اگر با شخصی روبرو شدید که در حوزه ای که شما در آن تبحر بسیاری دارید از شما خیلی بهتر است، می توانید فکر کنید”اوه، آن شخص استعدادش را دارد، نه من.”بنابراین فکر می کنم همه ما، دانش آموزان و بزرگسالان، باید به دنبال شرایط تاثی گذار بر روی ذهنیت ثابت خود باشیم و شرایطی که در این ذهنیت قرار می گیریم را به خوبی درک کنیم. این یک تخیص بسیار مهم است.

 

ذهنیت ثابت پنهان و فریبکار

من از هجده سالگی به توسعه فردی خود علاقه مند شده ام. وقتی برای اولین بار کتاب ذهنیت را خواندم، تصور می کردم که در طول زندگی بزرگسالی ام ذهنیت رشد داشته ام. با این حال، با گذشت زمان، مشاهده کردم که چگونه ناخودآگاه تحت تأثیر طرز فکر ثابت قرار گرفتم.

به عنوان مثال ، حتی اگر برای یادگیری چیز جدیدی تلاش می کردم، یادگیری من غالباً کند بود. وقتی سعی می کردم در شخصیتم تغییراتی ایجاد کنم یا یاد بگیرم گیتار بزنم، دائماً شکست می خوردم. در نهایت متوجه شدم این اتفاقات ناشی از یک طرز فکر ثابت در دوران کودکی ام بوده است.

اگرچه من در بزرگسالی روی بخش هایی از روانم کار کرده ام که ذهنیت رشد داشته اند، اما همه بخش های کودکی و نوجوانی ام هنوز طرز فکر ثابت خود را دارند. به همین دلیل همه ما عوامل تحریک کننده ذهنیت ثابت را در وجود خود داریم.

بنابراین اگر در مسیر رشد هستید، اما اغلب اوقات احساس می کنید که در حال غرق شدن یا گیر افتادن هستید، ممکن است یک طرز فکر ثابت ناشناخته دلیل این امر باشد. شناسایی صدای ذهن ثابت و محرک هایی که باعث بیدار شدن آن می شود، کلید تغییر ذهنیت شماست.

 

دانستن اینکه چه زمانی رویکرد خود را تغییر دهید

دووک فهمید که بسیاری از مربیان و والدین، ذهنیت رشد را به سادگی در تلاش کردن خلاصه می کنند. او توضیح می دهد: “معلمان فقط از تلاش هایی تعریف و تمجید می کردند که مؤثر نبودند و می گفتند” وای، تو واقعاً سخت کوش هستی!” اما دانش آموزان می دانند که اگر پیشرفت نکردند و شما آنها را ستایش می کنید، این یک جایزه تسلی بخش است. آنها همچنین می دانند که شما فکر می کنید که آنها نمی توانند کار بهتری انجام دهند. بنابراین این نوع برداشت از ذهنیت رشد مناسب نیست و وقتی کودکان به نتیجه نمی رسند نباید سعی در ایجاد احساس خوب در آنها کنیم.”

بنابراین طرز فکر رشد فقط به این معنی نیست که سخت تر و سخت تر تلاش کنید، سر خود را به یک دیوار بکوبید تا دیوار تکان بخورد. در عوض، این طرز فکر در مورد کار کردن هوشمندانه است. این امر ما را به چالش می کشد که به دنبال استراتژی های اثبات شده و آزمایش آنها برای خودمان باشیم. و اگر استراتژی به درستی کار نمی کند، معنی ان برای شما چیست؟ مطلقا هیچ چیز. تنها بدان معنی است که شما استراتژی صحیحی را به کار نبرده اید.

اگر فرمول رشدی وجود داشته باشد، ممکن است اینگونه باشد:

تمرین مداوم/ تلاش و کوشش + روش درست = رشد

 

یک روش متفاوت برای نگاه کردن به ذهنیت ثابت

الگوی ذهنیت یک چشم انداز شناختی است. این الگو یادگیری را در بستر افکار و عقاید ما قرار می دهد. اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که باید به آن اشاره کرد: بعد عاطفی.

ذهنیت ثابت با ترس اداره می شود. همانطور که در راهنمای تسلط بر خود اشاره کردم، در هر یک از ما دو نیروی متضاد وجود دارد: یکی ما را به سمت نقطه امن می کشاند و دیگری ما را به سمت رشد سوق می دهد.

همانطور که ماسلو بیان کرد، وقتی لذت رشد از اضطراب امنیت بیشتر باشد، رشد را انتخاب می کنیم. اما وقتی اضطراب امنیت بیشتر از لذتی باشد که از رشد تجربه می کنیم، در جا یخ می زنیم.

روانشناسان این رویداد را ترس عصبی منجمد می نامند. هنگامی که مغز ما ترس مناسبی را تجربه می کند، مثلا در پرواز یا جنگ یک سیگنال خطر برای جلوگیری و از بین بردن خطر مخابره می شود. یعنی ترس مناسب باعث انجام عمل می شود.

در مقابل، در ترس عصبی، در پاسخ به سیگنال پرواز یا جنگ هیچ نتیجه ای حاصل نمی شود. این امر نشانگر یک طرز فکر ثابت است.

 

استفاده از ترس برای تغییر ذهنیت

شخصی که دارای ذهنیت ثابت است، بیشتر از یادگیری، علاقه دارد باهوش به نظر برسد. وقتی می خواهید باهوش به نظر برسید، از اینکه احمق به نظر برسید می ترسید. این احتمالاً ناشی از احساس طردشدگی یا تمسخر منشا گرفته از تجربیات دوران کودکی است. رویدادهایی که در ذهن ناخودآگاه شما ذخیره شده اند، اما احتمالاً آنها را به خاطر نمی اورید.

من معتقدم که اگر بتوانید به بخشی از این تجربیات دسترسی پیدا کنید و اکنون آنها را احساس کنید، به طور طبیعی قادر خواهید بود تضادهای ناشی از ذهنیت ثابت خود را تضعیف کنید و این امر ممکن است به خودی خود حل شود.

وقتی با یک ذهنیت ثابت کار می کنیم، از امتحان کردن چیزهای جدید اجتناب می کنیم، در برابر یادگیری مقاومت می کنیم، رشد خود را متوقف می کنیم و تنبلی می کنیم. بله، تنبلی ناشی از ترس است. اینها همه نشانه ترس عصبی است.

یک ذهنیت ثابت به سادگی یک زمینه دیگر برای توصیف مقاومت ما در برابر تسلط بر نفس است.

یک راه دیگر برای تعریف و تمجید از شیوه ی آموزش ذهنیت شما، آگاهی از ترس در رفتارتان است. از این ترس استقبال کنید. درک کنید که این ترس هیچ جایی در واقعیت فعلی شما ندارد. و سپس آن را رها کنید.

 

اقداماتی برای تغییر ذهنیت

طرز فکر شما بخشی از هویت شماست. اگر بتوانید هویت خود را تغییر دهید، می توانید طرز فکر خود را نیز تغییر دهید. اما چگونه هویت خود را به سمت رشد سوق دهید؟

همانطور که جیمز کلیِر اظهار داشت “در تجربه من، تنها راهی که می دانم می توانم نوع شخصیت شما را تغییر دهم – به منظور ایجاد یک هویت جدید و بهتر برای خودتان – انجام این کار با اقدامات کوچک و مکرر است.”

تمام تحقیقات موجود نشان می دهد که مهارت ها و استعدادها از طریق تکرار و تمرین مداوم توسعه می یابد. پس از شناخت و نفی صدای ذهنیت ثابت، انجام کارهایی با محوریت رشد به صورت مکرر، کلید تغییر ذهنیت شماست. این اتفاق یک شبه نمی افتد، اما با تمرین های مکرر و آگاهانه، مهارت های جدیدی به وجود می آیند. هر پیشرفت قابل توجه، به یک منبع جدید توانایی هایی شما برای تغییر و رشد تبدیل می شود.

هر مهارت جدیدی که شما ایجاد می کنید، صدای ذهنیت ثابت را تضعیف می کند. سرانجام، این صدا به یک زمزمه در پس زمینه تبدیل می شود.

 

خلاصه: چگونه ذهنیت خود را تغییر دهیم

از دیدگاه خود شکوفایی، به منظور ترقی و پیشرفت شخصی، اتخاذ یک ذهنیت رشد یک پیش نیاز ضروری به شمار می رود. در اینجا خلاصه ای از نحوه تغییر طرز فکر شما از ذهنیت ثابت به ذهنیت رشد ارائه شده است:

  • محرک های ذهنیت ثابت خود را تعیین کنید. ذهنیت ثابت شما در چه شرایطی به یک معضل تبدیل می شود؟ (به عنوان مثال، تلاش برای انجام یک کار جدید، تغییر یک رفتار یا ایجاد مهارت)
  • یاد بگیرید که صدای ذهنیت ثابت خود را بشنوید. این خرابکارِ درونی شما در تلاش برای جلوگیری از کوشش کردن چه می گوید؟
  • درک کنید که یک ذهنیت ثابت ناشی از ترس است. این ترس ممکن است ترس از شکست، ترس از احمق به نظر رسیدن یا ترس از قضاوت شدن باشد، اما ترس همیشه چیزی است که ما را از رسیدن به بیشترِ توانایی هایمان باز می دارد.
  • از ترس استقبال کنید. ترس ناشناخته در پشت یک ذهنیت ثابت نهفته است. از آن استقبال کنید.

این فقط یک احساس است. اگر بتوانید با ترس کنار بیایید، از بین می رود و بنابراین بر رفتار خود تسلط می یابید.

  • درک کنید که بین ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد حق انتخاب دارید. ذهنیت ها فقط باور هستند. می توانید نظر خود را در مورد عقایدتان تغییر دهید.
  • صدای ذهنیت ثابت را با طرز فکر رشد رد کنید. طرز فکر ثابت یک دیدگاه محدود و نادرست است. آن را با دانش جدید رشد ذهنی خود به چالش بکشید.

ژورنال نویسی راهی عالی برای ثبت این گفتگوی درونی است.

  • ذهنیت رشد را به کار بگیرید تا شما را در جهت پیشرفت خود سوق دهد. اقدامات کوچک و مکرر بهترین هستند.
  • انعطاف پذیر بمانید، توجه کنید و سازگار شوید. اگر با تلاش مستمر پیشرفت نمی کنید، این به معنای مسئله خاصی در مورد توانایی شما نیست. بلکه به طور کلی بدان معنی است که شما باید رویکرد متفاوتی اتخاذ کنید یا یک استراتژی متفاوت را امتحان کنید.

اکنون، چه چیزی است که همیشه می خواهید آن را یاد بگیرید یا چه ویژگی را در مورد خودتان تغییر دهید؟ درس های بالا را به کار بگیرید و قدم بردارید تا این اتفاق بیفتد.

 

منابع اضافی

کتاب: ذهنیت: روانشناسی جدید موفقیت توسط کارول دووک

ویدئو: بحث های تد: قدرت اعتقاد به پیشرفت شما (Dweck)

ویدیو: توسعه ذهنیت رشد (Dweck)

دوره: مغز شناسی برای مطالعه در خانه

وب سایت: Science Behind the Mindset Revolution

مقاله: چگونه ستایش به یک جایزه تسلی بخش تبدیل شد (مصاحبه با دووک)

راهنماهای بیشتری در مورد توسعه فردی بخوانید

نحوه دستیابی به موفقیت و تسلط به خود

7 مرحله برای کشف ارزش های اصلی شما

نحوه ایجاد بیانیه شخصی چشم انداز الهام بخش

برای فعال کردن پتانسیل خود، یک برنامه توسعه شخصی ایجاد کنید

[1] Carol Dweck

[2] aborted self-actualization

[3]  The Farther Reaches of Human nature

[4] Neuroplasticity

اگه از این مطلب خوشت اومد میتونی توی شبکه های اجتماعی به اشتراک بذاری
Facebook
Twitter
LinkedIn
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.