محتوای مقاله ی چگونه یک گفتگو را بدون صحبت بیش از حد کنترل کنیم
جهت مطالعه این مقاله نیاز به 4 دقیقه دارید

زمانی که یک فرد گفتگو را انحصاراً از آن خود می­کند، بایستی از تاکتیکی با عنوان «برش شناختی» استفاده کرد.

نیم ساعت بود که من و دوستم در رستوران نشسته و در حال انتظار، با هم صحبت می­کردیم. قرار بود سئوالاتی پرسیده و اطلاعاتی از هم حاصل شوند. اما شخص دیگری که کنار ما بود، دوستی که به همراه ما غذا می­خورد، مکالمه را کاملاً در انحصار خود در آورده و افکار، نظرات و داستان­های خود را به شکل مونولوگ (تک گویی) بیان می­کرد. ما منتظر بودیم تا داستان­های خود را هم به اشتراک بگذاریم، اما او با پایان کلماتش، ناگهان بلند شد و از درب رستوران بیرون رفت. من و دوستم فقط با تعجب به هم نگاه کردیم. و سپس دوستم چیزی گفت که هرگز فراموشش نمی­کنم: «کنترل در اختیار کسی است که صحبت می­کند.»

من همیشه باور داشته ­ام که این گفته صحیح است. ما همیشه صحت آن را می­بینیم – در رویدادهای نت­ورک، کافه ­ها، و حالا در بحث­های سیاسی. هرکسی بلندتر، روشن­تر و تئاتری­تر سخن گوید، بر همه مسلط خواهد بود. امتیارها نصیب کسی می­شوند که نمایش را اداره می­کند.

اما من بعنوان کسی که به کنجکاوی، دیالوگ و تبادل سالم دیدگاه­های گوناگون احترام می­گذارم، غالباً از این مسئله متعجب می­شوم. آیا می­توانیم بجز بی سر و صدا نشستن، سکوت و در انتظار پایان سخنان ماندن، کاری انجام دهیم که گفتگویی که در آن عدم تعادل احساس می­شود بهبود یابد؟ آیا راهی برای کنترل مجدد گفتگو وجود دارد؟

البته که وجود دارد. من بعد از شرکت در صدها رویداد نت­ورک و بنیانگذاری دو سیستم نوین فناوری که به افراد در ارتباط بهتر با یکدیگر کمک می­کند، تاکتیک اجتماعی ­ای را آموخته­ ام که می­تواند قدرت افراد در هر گفتگو را بازیابی کند. من آن را برش شناختی می­نامم.

برش شناختی راهی است برای تغییر شکل مجدد گفتگو، آن هم به شکلی ساده و با پرسیدن یک سئوال.

البته نه هر سئوالی. سئوالی که بتواند از میان چرندیات بیان شده راه خود را باز کند. به خود کلمه­ ی «برش» دقت کنید. این کلمه در جراحی به عنوان بریدن چیزی، معمولاً بافت، به کار می­رود که عملی است دقیق، تمیز و مؤثر.

حالا بگذارید مثالی بزنم. اندرو سوبل، نویسنده­ی کتاب پرسش­های قدرتمند: ایجاد روابط، برنده شدن در کسب و کارهای جدید، و تأثیر بر دیگران، در ویدیویی می­گوید او روزی با مشتری­ای به صورت تلفنی صحبت می­کرد که «بدون توقف به شکایت از گروهی از افراد درون سازمانش می­پرداخت.» در نهایت، سوبل سخنان او را با یک پرسش قطع کرد: از او خواست در مورد تغییری که دوست داشت مدیران مربوطه ایجاد کنند سخن بگوید. «بدین ترتیب این بحث از یک گفتگوی منفی به گفتگویی مثبت مبدل شد.» این همان برش شناختی است.

مثالی دیگر می­زنم از شخصیتی در سریال دانتاون ابی با نام دوویجر کونتس، که از پرسش­های به موقع و شوخ­طبعانه برای متوقف کردن نظرات بی ­اهمیت استفاده می­کند. زمانی که کل خانواده دور میز ناهارخوری غذا می­خوردند، پسرش متیو کراولی می­گوید شغلی پیدا کرده است.از نظر دوویجر، شغل مفهومی خارجی و مرتبط با «طبقه­ ی متوسط» است که برای خانواده­ های اشرافی نامناسب به نظر می­رسد. بنابراین وقتی متیو خاطرنشان می­کند که او تنها آخر هفته­ های در دسترس خواهد بود، دوویجر از برش شناختی به شکلی هوشمندانه استفاده کرده و با پرسش «اما آخر-هفته (پایان هفته) دیگر چیست؟» گفتگو را مجدداً تنظیم می­کند.

ممکن است شما از برش شناختی در یک گروه استفاده کنید. حتماً متوجه شده­اید که زمانی که رئیس شما حضور ندارد، همکاران شما بیشتر با هم صحبت می­کنند. افراد وقتی عصبی هستند یا می­خواهند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند بیشتر سخن می­گویند و پاسخ دادن به آنها دشوار می­شود. اگر شخصی گفتگو را به انحصار خود درآورده، مستقیماً سئوالی را از رئیس یا عضو دیگری در گروه بپرسید، و از او بخواهید سررشته ­ی بحث را در دست بگیرد («بله، جالب است استیو، اما دانیل، من کنجکاوم بدانم نظر تو در اینباره چیست.») رئیس نه تنها متوجه قدرت درک شما می­شود، که هوشمندی شما را هم خواهد ستود.

این تغییر مسیر سئوال عملکردی همانند هویجی آویزان در مقابل فرد سخنگو خواهد داشت. این فرد سه گزینه خواهد داشت:

1) صحبت­های خود را مانند گذشته ادامه دهد و پرسش شما را نادیده بگیرد؛

2) به سئوال شما پاسخ دهد؛ و یا

3) به سخنان دیگر گوش فرا دهد. در دو مورد نخست، چه سخنگو شما را نادیده گرفته و یا با پاسخ به پرسش، به صحبت­های خود ادامه دهد، فردی یک دنده، اجتنابی و خواستار تسلط به نظر خواهید رسید – که هیچ­یک از این صفات در نظر حضار جالب نخواهد بود. سومین گزینه، بهترین آنهاست، چون افراد متوجه می­شوند صرفاً گوش دادن به یک نفر مناسب نخواهد بود. برای استفاده از برش شناختی، شما باید به دقت به کلام فرد سخنگو گوش فرا دهید، اظهاراتش را پیگیری و مسیر بعدی سخنانش را پیش­بینی کنید. وضوح سئوال شما اهمیت بسزایی دارد. این پرسش نباید ساده­انگارانه و صوری بوده و به راحتی امکان نادیده گرفتن آن وجود داشته باشد. بلکه بایستی مرتبط و به هنگام طرح شود. شاید هم شوخ­طبعانه. بایستی در ذهن سایر افراد کنجکاوی ایجاد کند.

آنچه مطالعه ی روش برش شناختی به من آموخته این است که نباید پر سر و صداترین فرد جمع باشید تا بتوانید تأثیر بگذارید. لازم نیست در مورد دیگران حرف بزنید تا قدرتمند به نظر برسید. نباید گفتگو را به انحصار خود درآورید تا مهم جلو کنید. در حقیقت، برعکس این مسئله واقعیت دارد – پژوهشگران هاروارد با انجام سه مطالعه، «رابطه­ای قدرتمند و مستمر میان سئوال پرسیدن و علاقمندی پیدا کرده­اند: افرادی که سئوالات بیشتری می­پرسند، علاقه­ی بیشتری را از سوی طرفین گفتگو به خود جلب می­کنند.»

بنابراین مهم نیست چقدر صحبت می­کنید، چند داستان تعریف می­کنید، و یا چند بار از دیگران خنده می­گیرید. چیزی که اهمیت دارد، پرسیدن سئوالات مناسب است. این مسئله منجر می­شود به گفتگویی جالب، متعادل و پویا با امکان ارائه­ی دیدگاه­های متنوع. همچنین تضمین می­کند کسانی که صرفاً پر سر و صدا هستند بر گفتگو غالب نشوند.

اما اگر آنها در این راستا تلاش کنند، شما هم می­دانید چه کاری انجام دهید.

اگه از این مطلب خوشت اومد میتونی توی شبکه های اجتماعی به اشتراک بذاری
Facebook
Twitter
LinkedIn
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.