اکثر افرادی که میشناسید چشمانداز روشنی برای آیندهشان دارند؟ چرا ندارند؟
در ادامه به این سؤال پاسخ میدهیم، اما ابتدا لازم است متوجه شوید که چرا تهیۀ چشمانداز فردی لازم است.
[lwptoc]
چرا باید بیانیۀ چشمانداز فردی تهیه کنید
تدوین بیانیۀ چشمانداز فردی یا Personal Vision مهم است، چون به راحتی حواسمان پرت میشود یا موضوع مهمی را نادیده میگیریم. وقتی ارتباطمان با جهت اصلی زندگیمان قطع میشود، برنامۀ دیگران را مقدم بر برنامۀ زندگی خود میدانیم.
تا به حال متوجه شدهاید که گاهی اوقات وقتی تلفن زنگ میزند، ایمیلی دریافت میکنید و نوتیفیکیشنی را روی صفحۀ نمایشگر میبینید، تمام توجهتان معطوف به آن تماس، ایمیل یا پیام میشود؟ حال آن که بقیۀ اوقات کاملاً غرق کارتان هستید و هیچ عاملی نمیتواند حواستان را پرت کند؟
چشمانداز عامل حواسپرتی را از بین نمیبرد، اما ترغیبمان میکند تا روی آنچه مهم است، تمرکز کنیم.
چشمانداز آیندهمان را شفاف و روشن در برابر دیدگانمان به تصویر میکشد و راهنماییمان میکند تا توجهمان را روی مسائل مهم زمان حال متمرکز کنیم.
همانطور که تیموتی گالوی[i] در کتاب مربیگری به سبک بازی درونی[ii] میگوید:
“اگر چشمانداز روشنی از مقصد خود داشته باشید، احتمالات فراوان و برنامههای پرشمار دیگر حواستان را به راحتی پرت نخواهد کرد.”
یک بیانیۀ چشمانداز فردی قاطعانه میتواند روشنگر راهمان در دورههای سخت و تاریک زندگی باشد. بیانیۀ چشمانداز ترغیبمان میکند تا هر آنچه را که مانع پیشرفتمان میشود، رها کنیم.
چهار دلیلی که تدوین بیانیۀ چشمانداز را دشوار میسازد
دستکم چهار دلیل اصلی وجود دارد که تدوین بیانیۀ چشمانداز را برایمان دشوار میسازد. شناختن این موانع کمک میکند تا خود را از بند مقاومتی که اجازه نمیدهد بیانیۀ چشمانداز فردیمان را تهیه کنیم، رها کنیم.
نخستین مانع شرطیسازی فرهنگی است. از همان سالهای ابتدایی تحصیل مجبورمان کردهاند تا تصمیمهای زندگیمان را برمبنای دامنۀ محدودی از گزینهها اتخاذ کنیم. ما انتخابهایمان را با توجه به آنچه پیش رویمان است و آنچه باور داریم که در دسترسمان قرار دارد، انجام میدهیم. تدوین بیانیۀ چشمانداز ایجاب میکند که دامنۀ انتخابمان را تا بینهایت گسترش بدهیم و روبهرو شدن با گزینههای بیشمار پریشان و ناراحتمان میکند.
مشکل دوم این است که تجسم یک مهارت است. تجسم مانند عضله است؛ بسیاری از ما از دوران کودکی به بعد دیگر این عضله را به کار نگرفتهایم و اکنون تصور کردن آینده برایمان دشوار و پریشان کننده است. میترسیم که مبادا تجسم کردن را به درستی بلد نباشیم. بسیاری از ما به خودمان میگوییم که نمیتوانیم تجسم کنیم یا تجسم کردن آینده فایدهای برایمان ندارد. اما این طرز تفکر باوری نادرست و بیپایه و اساس است. هرچه بیشتر عضلۀ تجسم را به کار بگیریم، تواناییمان برای رنگ واقعیت زدن به تخیلات و خلق واقعیت از آنچه تجسم کردهایم، بیشتر میشود.
مشکل سوم ترس است، ترس از این که مبادا موفق نشویم. ما شایستگی و توانایی خود برای ایستادگی و پشتکار داشتن را زیر سوال میبریم و از ارزش خود مطمئن نیستیم: آیا قابلیت رسیدن به رویاهای بزرگ را داریم؟ بخشی از وجودمان به کوچک فکر کردن و کوچک عمل کردن عادت کرده است؛ برای این بخش از وجودمان امنیت مهمتر از رشد است و چشمانداز مانند نقشهای است که راه رشد کردن را نشانمان میدهد. همچنین دامنۀ انتخاب نامحدودی که برای تدوین بیانیۀ چشمانداز و ساخت آینده باید از آن کمک بگیریم، وحشتزده و هراسانمان میکند.
مانع چهارم بر سر راه تدوین بیانیۀ چشمانداز این است که فکر میکنیم چشمانداز باید کامل و بینقص باشد. باور داریم که به چشمانداز “درست” و کامل نیاز داریم. کمالگرای درونمان نیاز دارد که بیانیۀ چشمانداز ایدهآلی را طراحی کند که جاودانی باشد و تا ابد خللی در صحت و درستی آن وارد نشود. طبعاً این بیانیۀ لایزال نمیتواند بازتابی از واقعیت باشد. وقتی از این باور اشتباه آگاهی پیدا کنیم، میتوانیم خود را از قید و بند آن رها کنیم.
قبل از شروع رویاپردازی دربارۀ چشمانداز
از طریق پشت سر گذاشتن فرآیند خوداکتشافی و رسیدن به دیدی واضح از موضوعاتی که بیشترین اهمیت را برایتان دارند، میتوانید چشمانداز فردی خود را تدوین کنید. برای این کار ابتدا باید ذهنیتی صادقانه، هوشیار، متمرکز و آماده را در خود ایجاد کنید.
در ادامه با دو روش برای دسترسی سریع و آسان به این ذهنیت آشنا میشوید. البته اگر روش خاص خود را برای یافتن مرکز و جوهرۀ وجودی خود پیش از این پیدا کردهاید، بسیار عالی است و میتوانید همان روش را به کار ببرید. اگر هنوز روشی را پیدا نکردهاید، تمرینهای زیر را برای اعتلای فردی انجام بدهید و سپس به پرسشهای اکتشافی مطرح شده پاسخ بدهید.
تمرین1: ذهنتان را آرام کنید
ارتباط برقرار کردن با خود واقعیتان و یافتن جوهرۀ وجودیتان نکتۀ کلیدی برای رسیدن به ذهنیت مناسب است؛ فقط در این صورت است که میتوانید کاملاً در لحظه حضور داشته باشید و ذهنتان نگران و شتابان به سوی آینده پرواز نمیکند یا در فکر گذشته غرق نمیشود. بلکه ذهن آرام، خالی و هوشیار میشود. وقتی با مرکز و جوهرۀ وجودیتان ارتباط برقرار کنید، دیگر نه خودتان را دستکم میگیرید و نه دربارۀ تواناییهایتان مبالغه میکنید. وقتی در مرکز وجودتان قرار بگیرید، دچار افراط و تفریط نمیشوید.
برای ارتباط برقرار کردن با خود واقعیتان پاهایتان را محکم روی زمین بگذارید، سپس توجه کاملتان را به مدت 20 ثانیه معطوف به کف پاهایتان بکنید و به تمام احساساتتان توجه کنید. آهسته، آرام و منظم نفس بکشید. متمرکز شدن روی پاها انرژی اضافی از سر را به سمت پایین و دیگر نقاط بدن میکشد. این تمرین ساده سریعترین راهی است که من برای آرام کردن ذهن میشناسم.
تمرین 2: با قلبتان ارتباط برقرار کنید
در مرحلۀ بعد باید آگاهیتان را معطوف قلبتان کنید. با مهربانی به سمت درون خود، به سمت قلبتان لبخند بزنید. عمل دم را انجام بدهید و به قلبتان توجه کنید. نفس را بیرون بدهید و به قلبتان بگویید: “ممنونم.” این کارها را سه بار همانطور که نفسهای عمیقی میکشید، انجام بدهید، دم و بازدم را همچنان آرام، آهسته و روان انجام بدهید. گرما و اشتیاق حاصل از ارتباط برقرار کردن با قلبتان را با تمام وجود احساس کنید.
همانطور که کارل یونگ، روانپزشک نامآشنا میگوید: “صرفاً زمانی به چشمانداز واضحی میرسید که بتوانید به قلب خودتان نگاه کنید. آن فردی که به بیرون نگاه میکند، رؤیا میبافد و آنی که به درون مینگرد، بیدار میشود.”
هفت مؤلفه برای بررسی چشمانداز زندگی
زمانی که به ذهنیت مناسب رسیدید، باید کشف کنید که چه مسائلی در زندگی برایتان مهم است. وقتی برای تدوین بیانیۀ چشمانداز فردیتان آماده شدید، باید مؤلفههای زیر را در نظر بگیرید:
- ارزشهای مرکزی: پنج تا ده ارزش را نام ببرید که بیشترین اهمیت را برایتان دارند و پای آنها میایستید.
- علائق: پنج تا ده فعالیتی را که از انجام دادنشان بیش از همه لذت میبرید، نام ببرید. چه کاری سر حالتان میآورد؟ بدون انجام دادن چه کاری نمیتوانید زندگی کنید؟
- حوزههای تمرکز: کدام مقولههای اصلی زندگی همواره به توجهتان نیاز دارد؟ (برای مشاهده مقولههای ساده زندگی اینجا کلیک کنید.)
- نقاط قوت: چه کارهایی را ذاتاً به راحتی میتوانید انجام بدهید؟ (ارزیابی رایگانی را برای کشف نقاط قوت خود انجام بدهید.)
- رؤیاها: فرض کنید امروز آخرین روز زندگیتان است، حسرت انجام ندادن چه کارهایی یا ندیدن و خلق نکردن چه چیزهایی را میخورید؟
- مهارتها: سه حوزهای را نام ببرید که از صمیم قلب میخواهید مهارتهایتان را در آن زمینهها پرورش بدهید و به نوعی به پربارتر شدن زندگیتان کمک خواهند کرد.
- حرفه: چه کارهایی باید انجام بدهید تا به رضایت شغلی برسید.
تدوین بیانیۀ چشمانداز فردی
از قبل برنامهریزی کنید تا وقت کافی برای پاسخ دادن به سؤالات فوق داشته باشید؛ پاسخهایتان به منزلۀ مواد خامی است که برای تدوین بیانیۀ چشمانداز به آنها نیاز دارید. به خودتان یادآوری کنید که این فرآیند لزوماً نباید به چشماندازی “ایدهآل” منتهی شود. داشتن چشمانداز به هر صورتی بهتر از نداشتن چشمانداز است. چشماندازی که تهیه میکنید، وحی منزل نیست که غیرقابل تغییر باشد و میتوانید آن را به مرور زمان بسط بدهید و اصلاح کنید.
بنابراین فعلاً کافی است که “چشمانداز کارآمدی” تهیه کنید و آن را به عنوان نخستین پیشنویس در نظر بگیرید. ثبت مسائل مهم زندگی هدف اصلی از تهیۀ چشمانداز است.
سخنان اسطورهشناس فقید، جوزف کمبل[iii] را آویزۀ گوش کنید:
“اگر فقط زندگی کنید، نمیتوان گفت که به هدف زندگی رسیدهاید، چرا که اهداف مختلف زندگی در همه جا پراکنده است. میتوان گفت هر بار که به دنیا میآیید، از امکان بالقوهای برخوردار میشوید؛ مأموریت زندگی این است که آن امکان بالقوه را به بالفعل تبدیل کنید.
چطور این کار را انجام بدهید؟ پاسخ من این است که “به دنبال سعادت خود باشید.” چیزی در درونتان وجود دارد که میداند چه زمانی در مرکز زندگی قرار دارید، میداند که کی راه درست را میروید و کی در مسیر اشتباه قدم برمیدارید. اگر به سودای رسیدن به ثروت از مسیر درست خارج شوید، زندگیتان را باختهاید. اما اگر در مرکز زندگی باقی بمانید و به ثروت نرسید، همچنان از خوشبختی و سعادت برخوردار هستید.”
برای تهیۀ بیانیۀ چشمانداز وقت بگذارید و سوالات مطرح شده را بارها مرور کنید. عجله کردن برای پاسخ دادن به این سوالات و سریعتر تکمیل کردن چشمانداز هیچ فایدهای ندارد. تدوین بیانیۀ چشمانداز فردی ممکن است چند هفته یا بیشتر طول بکشد.
در عوض اجازه بدهید تا سوالات در ذهنتان نفوذ کند. این سوالات را شبها قبل از خواب از خودتان بپرسید، قلم و کاغذی را کنار تختتان بگذارید. لازم نیست خودتان را برای جواب دادن به سوالات تحت فشار بگذارید، صبر کنید تا پاسخها به ذهنتان خطور کند. اگر تمرینهای بالا را برای آرام کردن ذهنتان قبل از پاسخ دادن به سوالات انجام بدهید؛ این فرآیند برایتان راحتتر خواهد شد.
نمونههایی از بیانیۀ چشمانداز فردی
کدام یک از مؤلفههای فوق برای بیانیۀ چشماندازتان ضروری است؟ پاسخ این سؤال به خودتان بستگی دارد. بیانیۀ چشمانداز میتواند در حد یک یا دو جمله باشد. چشمانداز اپرا وینفری[iv] به شرح زیر است:
“یک معلم باشم و همه بدانند که دانشآموزانم را تشویق میکنم و آنان را سر شوق میآورم تا به کسی فراتر از آنچه خود فکر میکنند میتوانند، تبدیل شوند.”
چشمانداز ریچارد برانسون[v] جملات زیر است:
“از سفر زندگیام لذت ببرم و از اشتباههایم درس بگیرم.”
بیانیۀ چشمانداز فردی شما میتواند یک صفحه باشد. متنی که در ادامه میآید، الگوی سادهای از یک بیانیۀ چشمانداز طولانیتر است:
هر روز ارزشهای (ارزشهایتان را بنویسید) را که به آنها باور دارم، در تمام کارهایی که انجام میدهم، حفظ میکنم. وقتی (علائقتان را بنویسید) را انجام میدهم، سرشار از اشتیاق و سرزندگی میشوم. هر هفته در حوزههای کلیدی زندگیام شامل (حوزههای تمرکز را بنویسید)، رشد میکنم. رضایت و غنا را هر روز در عمق وجودم احساس میکنم، چون با انجام دادن (بنویسید که چطور از نقاط قوت خود در زندگی شغلی و خانوادگی خود استفاده میکنید) به بهترین وجه از نقاط قوت ذاتی خود بهره میگیرم. مهارتهای (نام مهارتها را بنویسید) را آهسته و پیوسته با هدف لذت بردن از کارهایی که عاشق انجام دادنشان هستم، در خود پرورش میدهم.
چشماندازتان را به گونهای ترسیم کنید که تصویری ذهنی از زندگی 5 ـ 20 سال آیندهتان باشد. چشماندازتان را به گونهای تنظیم کنید که نشان بدهد چه موضوعاتی بیشترین اهمیت را برایتان دارد، از چه ارزشهایی حمایت میکنید و میخواهید به چه کسی متعهد شوید. جملات چشماندازتان را به زمان حال بنویسید تا احساس کنید که گویی این چشمانداز هم اکنون در زندگیتان جاری است.
زمان استفاده از چشمانداز زندگی
وقتی پیشنویس بیانیۀ چشمانداز فردیتان را تهیه کردید، در مواقع زیر آن را مرور کنید:
- بیانیۀ چشمانداز فردیتان را در ابتدای هفته مرور کنید.
- جمعه شبها چند دقیقهای را به بررسی چشماندازتان و ارتباط برقرار کردن با آن اختصاص بدهید تا هفتۀ پیش رو را به بهترین وجه شروع کنید.
- وقتی احساس سردرگمی یا گمگشتگی کردید، وقتی هزاران موضوع ریز و درشت زندگی حواستان را پرت کرد، دست نگه دارید و چشماندازتان را مرور کنید.
- زمانی که احساس کردید بخشی از وجودتان هدف و معنای زندگیتان را زیر سؤال میبرد، به خودتان یادآوری کنید که معنایی خاص و منحصربه فرد را برای زندگیتان تعریف کردهاید و به چشمانداز زندگیتان برگردید.
بیانیۀ چشماندازتان را آنقدر مرور کنید تا به بخشی از وجودتان تبدیل شود.
روش استفاده از چشمانداز زندگی
چند کلمه روی یک تکه کاغذ یا صفحۀ نمایشگر قدرت چندانی ندارد. اگر میخواهید چشماندازتان شما را به مقصد دلخواهتان برساند، فقط به خواندن آن اکتفا نکنید، به آن واقعیت ببخشید و روح زندگی را در آن بدمید.
با چشم ذهنتان تصویری ذهنی از زندگی مطلوب آیندهتان را خلق کنید. فرض کنید که چشماندازتان به واقعیت پیوسته است و خود را در مقصد نهایی ببینید. چه چیزهایی را دوست دارید؟ چه کارهایی را انجام میدهید؟ زمانی که در حال تجسم چشماندازتان هستید، چه احساسی به شما دست میدهد؟
هر چقدر واضحتر و شفافتر بتوانید با تخیلات و احساساتی که در چشماندازتان بازتاب مییابد، ارتباط برقرار کنید، احتمال این که اقدامات درستی را برای به واقعیت پیوستن آن انجام بدهید، بیشتر میشود. از این گذشته وقتی با چشماندازتان زندگی کنید، از نوعی کمک بیرونی برخوردار میشوید.
به قول پائولو کوئیلو[vi] در کتاب کیمیاگر[vii]
“وقتی چیزی را بخواهید، تمام جهان دست به دست هم میدهند تا در رسیدن به هدفتان به شما کمک کنند.”
[i] – Timothy Gallwey
[ii] – The Inner Game of Work
[iii] – Joseph Campbell
[iv] – Oprah Winfrey
[v] – Richard Branson
[vi] – Paulo Coelho
[vii] – The Alchemist