راستش چند وقتیه حالم عجیب شده… یه جور بیانگیزگیِ عمیق. نه انرژی دارم، نه حس و حال، نه حتی اون شور درونی که گاهی وقتا آدمو هل میده جلو.
ولی چند شب پیش، وسط پرسههای بیهدف توی یوتیوب، یه ویدئو دیدم که فقط با یه جملهش میخکوب شدم:
“Rewire your identity!”
یعنی: هویتت رو دوباره سیمکشی کن!
ویدیئو با یه جملهی خیلی واقعی شروع شد:
«کار سخت مزخرفه!»
و واقعاً هم همینه—حداقل برای مغزمون.
حالا اینجا بذار یه چیزی رو که از سالهای انسانشناسی توی ذهنم مونده، باهات درمیون بذارم:
🧠 مغز ما برای “بقا” طراحی شده، نه موفقیت.
این یعنی چی؟ یعنی هر وقت میخوای کاری بکنی که برات مهمه (مثلاً خوندن، نوشتن، ساختن، شروع کردن)، مغزت ممکنه جوری واکنش نشون بده انگار تهدید شدی.
و این اصلاً چیز عجیبی نیست!
چون اگر از زاویهی فرگشت (evolution) بهش نگاه کنیم، دلیلش کاملاً روشن میشه:
🧬 مغز و فرگشت: چرا از کار سخت فرار میکنیم؟
در دوران ماقبل تاریخ، اجداد ما توی شرایطی زندگی میکردن که پر از خطر بود:
-
حیوانات وحشی
-
قحطی
-
سرمای مرگبار
-
منابع محدود
برای همین مغز انسان طوری تکامل پیدا کرد که تا جای ممکن از خطر فرار کنه، نه اینکه مبارزه کنه.
✅ کسانی که باهوشتر فرار میکردن، بیشتر زنده میموندن.
✅ مغز یاد گرفت: “صرفهجویی در انرژی + پرهیز از ریسک = زنده موندن.”
این یعنی:
مغز انسان به طور طبیعی تنبل نیست، صرفهجوئه.
از هرچیزی که نیاز به تلاش، تصمیمگیری، یا ریسک داشته باشه میترسه.
و جالبه بدونی که حتی امروز هم، همون مغز فرگشتی همراه ماست.
-
وقتی میخوای صبح زود بیدار شی و بری باشگاه
-
وقتی باید روی پروژهت کار کنی
-
وقتی یه ایمیل مهم باید بزنی
… مغزت پیام میفرسته: “نه، الان نه. بهتره ذخیره کنیم انرژی رو!”
💡 راهکار چیه؟ دو دقیقه، فقط دو دقیقه!
تو همون ویدئو یه تکنیک ساده گفت که خیلی مؤثر بود:
«قانون دو دقیقهای»
هر کاری که ازش فرار میکنی، فقط دو دقیقه انجامش بده.
نه بیشتر.
فقط بزنش شروع!
و مغزت، کمکم از موضع دفاعی درمیاد.
چون دیگه خطر نمیبینه.
🧠 اما اصل قضیه چیه؟ هویت، نه انگیزه!
آدمهایی که با کار سخت حال میکنن، به انگیزه تکیه نمیکنن.
به هویت تکیه میکنن.
اینا نمیگن:
❌ «من باید ورزش کنم»
میگن:
✅ «من کسیام که هر روز ورزش میکنه.»
فرق این دوتا فقط توی واژه نیست.
فرقش توی ذهنیته.
تو وقتی کاری رو بخشی از “کیستیت” میکنی، دیگه با مغزت بحث نمیکنی.
🔁 سیستم بساز، نه انتخاب
و جملهی طلایی اون ویدئو این بود:
Remove choice. Create systems.
انتخاب رو حذف کن، سیستم بساز.
وقتی سیستم داشته باشی، بحث نمیکنی.
ذهنو از تصمیمگیری خلاص میکنی.
و همونجاست که یه مسیر جدید توی مغزت ساخته میشه:
یه مسیر عصبی تازه.
یه هویت جدید.
✨ و در آخر:
بهجای اینکه با خودت بگی:
«باید این کار رو بکنم»
با خودت بگو:
«این کاریه که من همیشه انجام میدم.»
نه چون آسونه
بلکه چون این تویی
چون تو اون مغزو دوباره سیمکشی کردی.