در حال برنامهریزی برای ساخت وبسایتتان هستید. کمی در اینترنت جستجو کردهاید و حالا سؤالات بیشتری نسبت به قبل در سردارید. جای نگرانی نیست. تمام کسانی که وبسایت درست میکنند، در یک نقطه به انزجار میرسند. موارد بسیار زیادی هستند که باید در نظر گرفته شوند و گزینههای زیادی که میتوانید از بینشان انتخاب کنید، بنابراین طبیعی است که تحت تأثیر آنها قرار بگیرید. به همین علت است که به یک استراتژی وبسایت نیاز دارید؛ و ما در این مقاله قصد داریم آن را با تمام جزئیات ریزش موردبررسی قرار دهیم. آمادهاید؟
[lwptoc]
آیا من واقعاً به استراتژی وبسایت نیاز دارم؟
مطمئن هستم که برای سرو پا نگهداشتن کسبوکارتان، سرتان بسیار شلوغ است و بهاحتمالزیاد با خود فکر میکنید «آه، من فقط میخوام تو اینترنت یه جایی داشته باشم و این جریان استراتژی به نظر خیلی پیچیده میاد!» اما سعی کنید به قضیه از این دید نگاه کنید که اگر از ابتدای پروژه ساخت وبسایتتان از یک استراتژی پیروی کنید، در زمانتان صرفهجویی میشود. یک استراتژی وبسایت، دیدگاهی از پروژه را در اختیارتان میگذارد که درنهایت وبسایتی خواهید داشت که برایتان موفقیت به ارمغان میآورد، بدون آنکه مجبور باشید هر بار برای تصمیمگیری تکتک موهایتان را بکنید. وبسایت یا «استراتژی دیجیتال» مانند یک برنامهریزی کاری است با این تفاوت که برای وب انجام میشود. رایجترین دلیل شکست وبسایت، عدم وجود برنامهریزی است و نه توانایی فنی یا کمبود منابع، بلکه برنامهریزی!
بنابراین، استراتژی وبسایت شامل چه مواردی میشود؟ 5 فاکتور مهم در این خصوص وجود دارد. بیایید نگاهی به آنها بیندازیم…
5 فاکتور استراتژی وبسایت
- هدف
هدف شما از راهاندازی یک وبسایت چیست؟ و چگونه موفقیت یا شکست آن را محاسبه میکنید؟
- مخاطبین
برای چه کسانی این وبسایت را راهاندازی میکنید؟ و دوست دارید چگونه دیده شوید؟
- برند
پیام منحصربهفرد شما چیست؟ و این پیام را چگونه منتقل میکنید؟
- رقابت
رقبای شما چه کسانی هستند؟ و چگونه خود را از آنها متمایز میکنید؟
- اجرا
چه گامهای اجرایی باید برای انجام پروژه برداشته شوند؟
فاکتور اول: اهداف وبسایت
اهداف شما در حقیقت قلب تمام تصمیماتی است که باید برای وبسایت اتخاذ کنید. اگر از اهدافتان پیش از هرگونه اقدام فنی یا طراحی سایت آگاهی داشته باشید، فضای کافی برای رشد وبسایتتان خواهید داشت. در انتخاب اهدافتان علاوه بر کوتاه-مدت (6 الی 12 ماه آینده) به طولانیمدت (2 الی 5 سال آینده) نیز فکر کنید. یک وبسایت باید جزئیات خاصی را در بربگیرد. اصطلاح کاریِ اسمارت اشاره دارد به اهداف مشخص، قابلاندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و دارای محدودیت زمانی. خصوصاً، اهدافتان باید سنجیده، مطابق دیدگاهتان و موعد مقرر داشته باشند.
مشخص
- به چه چیزی میخواهم دست پیدا کنم؟ و چرا؟ (این هدف را تا حد ممکن ساده اما با بیشترین جزئیات برای خود تعریف کنید)
- بزرگترین چالش این هدف چیست؟
- چگونه از پس این چالش بربیایم؟
قابلاندازهگیری
- چگونه موفقیت یا شکست این هدف را اندازهگیری کنم؟
- چطور بفهمم به هدفم دستیافتهام؟
(اگر نتوانید به آن سؤالات در مورد اهدافتان پاسخ دهید، یکقدم به عقب برداشته و هدفتان را جزئیات بیشتری تعریف کنید.)
دستیافتنی
- برای رسیدن به این هدف به چه چیزی نیاز دارم؟
- آیا برای رسیدن به هدفم، به کمک نیاز دارم؟
مرتبط
- این هدف چطور با دیدگاه بلندمدت من همخوانی دارد؟
- آیا این هدف، در حال حاضر برای من مهم است؟
دارای محدودیت زمانی
- برای دستیابی به این هدف، چقدر زمان لازم است؟
- موعد مقرر رسیدن به این هدف چه زمانی است؟
فاکتور دوم: مخاطبین
این امر ممکن است برایتان عجیب یا حتی شکهکننده باشد اما باید بدانید که وبسایتتان برای شما طراحی نشده است. من درگذشته، در طراحی وبسایت خودم این اشتباه را مرتکب شدهام. در وبسایتم تنها در مورد موارد صبحت کردم که شخصاً به آنها علاقهمند بودم و از طراحی و تصاویری در آن استفاده کردم که به نظر خودم خیلی عالی بودند، اما میتوانید حدس بزنید نتیجه چه بود؟ من نتوانستم خیلی پیش بروم زیرا بهجای آنکه سعی کنم با دیگران ارتباط برقرار کنم با خود صحبت میکردم و از طراحیهای که مد شده بودند تقلید میکردم. سایت شما برای مخاطبینتان ساخته میشود نه شما، پس بهجای صحبت با خودتان و علاقهمندیهایتان باید با آنها صحبت کنید. مشخصاً، وبسایت شما، منعکسکننده شخصیت شماست، اما بهگونهای که به با بازدیدکنندگان وبسایتتان مرتبط باشد که در بخش بعدی به آن میپردازیم اما حالا ابتدا از خود بپرسید:
چرا میخواهم با دیگران ارتباط برقرار کنم؟
بازدیدکنندگان سایت شما، باید مطمئن باشند که به مکان درستی برای مقصودشان آمدهاند و شما میتوانید در برطرف کردن نیاز خاصشان به آنها کمک کنید. اگر مخاطبینتان را نشناسید، هرگز نمیتوانید به نیازهای آنها پی ببرید؛ پس ابتدا سعی کنید بفهمید با چه مخاطبینی میخواهید در ارتباط باشید. سعی کنید به جزئیاتی مانند سن، محل زندگی و شخصیت توجه کنید زیرا از این طریق شما میتوانید بفهمید کجا به دنبال آنها بگردید و چطور با آنها صحبت کنید.
آیا من این مخاطب خاص را میشناسم؟
آیا میتوانید با این مخاطب خاص در زندگی واقعی یا شبکههای اجتماعی ارتباط برقرار کنید؟ اگر پاسختان مثبت است به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- چرا این مخاطب/مخاطبین خاص به خدمات یا کالایی که شما ارائه میدهید، نیازمند است؟
- چه وجهی از نیاز آنها، توسط شخص دیگری برآورده نمیشود؟
- شما چطور میتوانید این نیاز را برآورده کنید؟
- این مخاطبین در چه جاهایی از شبکه و اینترنت فعال هستند؟
(استفاده از یک پرسشنامه میتواند راهی عالی برای کسب اطلاعات پیرامون مخاطبینتان باشد. برای دستیابی رایگان به این خدمات میتوانید از سایتهای Survey Monkey، Google Forms و Type Form کمک بگیرید.)
وقتی پاسخ تمام این سؤالات را یافتید، حال وارد مسیر ساخت وبسایتی هستید که با مخاطبینی در تماس است که مایلاند محصولات شمارا بخرند/از خدمات شما استفاده کنند و شما نیز میدانید برای ارتباط با آنها از چه شبکههای اجتماعی باید استفاده کنید. تا به اینجای کار همهچیز خوب بود، اینطور نیست؟
فاکتور سوم: برند
خب، «برند» ممکن است بحث بسیار وسیع و پیچیدهای به نظر برسد، بخصوص اگر مؤسس شرکت باشید یا شغل آزاد داشته باشید اما اجازه ندهید که چنین چیزی کارتان را تأخیر بیندازد. برند در حقیقت به روش شما در ارائه شخصیت آنلاینتان اشاره دارد. اگر دوست ندارید اسمتان را به شکل لوگو دربیاورید، ساده است این کار را نکنید! پرهیز از این کار هیچ اشکالی ندارد.
خودتان باشید
اصلاً از اینکه به خودتان مانند یک برند رفتار کنید، خجالت نکشید و خودتان باشید. تنها به علت علاقهتان به سبک یک رقیب محبوب، از رقبایتان تقلید نکنید! شخصیت تأثیر زیادی در ساختن روابط با مخاطبینتان دارد اما به خاطر داشته باشید که این شخصیت باید اصیل باشد.
حال چطور میخواهید دیده شوید و چگونه میخواهید شخصیت آنلاینتان را نشان دهید؟ در مورد لوگو یا رنگ طرحتان صحبت نمیکنم، از خود بپرسید هنگامیکه مشتری ایدهآل شما از وبسایتتان بازدید میکند یا شمارا در شبکههای اجتماعی میبیند، چه احساسی میکند؟ پیش از آنکه نگران رنگ طرح وبسایت یا فونت نوشتاریتان شوید بهتر است به موارد زیر توجه کنید:
خصایص منحصربهفرد
- چه چیزی شمارا از بقیه متمایز میکند؟
- چه صفاتی به بهترین شکل، خصوصیات شمارا توصیف میکنند؟
تخصص
- تجربیات شما، در موردتان چه میگوید؟
- نگرش منحصربهفرد شما نسبت به محصول یا خدماتتان چیست؟
لحن
- چه لحنی به بهترین وجه شخصیت شمارا به دیگران منتقل میکند؟
- سخنرانی متقاعدکنندهتان در مورد محصول یا خدماتتان چگونه است؟
ظاهر
- خصایص منحصربهفرد، تخصص و لحن شما چگونه میتواند در قالب ظاهر ارائه شود؟
- چگونه ظاهر موردنیاز سایتتان را خلق میکنید؟
اگر حس میکنید بهجای آنکه شخصاً طراحی ظاهر وبسایت را بر عهده بگیرید، نیاز دارید که با یک طراح کارکنید، این اطلاعات مختصر میتواند بسیار برای طراحتان در درک نگرش و سبک شما مفید باشد.
فاکتور چهارم: رقابت
تا به الآن چطور پیش رفتید؟ با اینجای کار همهچیز خوب پیش رفته و تقریباً نور انتهای تونل را میبینید؟
زمان سرک کشیدن رسیده است
نگاهی به مراحل 1 تا 3 بیندازید و از خود بپرسید رقبایتان در حال انجام چهکاری هستند و چگونه. سه شرکت یا شغل آزاد را انتخاب کنید، آنها لزوماً نباید جزو رقبایتان باشند، میتوانند حتی از دوستانتان باشند. انتخاب شما میتواند مثلاً یک مؤسس شرکت باشد که همیشه برایتان الهامبخش بوده است و مبادلات آنلاینش را بهخوبی مدیریت میکند. به سایت و شبکههای اجتماعی او سر بزنید. آیا اهداف آنها واضح است؟ «دعوت به عمل» آنها چیست (آنها از بازدیدکنندگان سایت چه درخواستی برای انجام دارند؟ در تماس بودن؟ پیوستن به فهرست ایمیل؟ خرید محصول پیش از خاتمه فروش؟)
هنگامیکه رقبا را بررسی میکنیم، سعی نداریم کار آنها را کپی کنیم؛ بلکه میخواهیم با گذاشتن خودمان بهجای مشتری ایده آلمان ببینیم چه گزینههایی برای آنها موجود است. چگونه میخواهید کارهایتان را به شکل متفاوتی انجام دهید تا این مشتریان تجربه بهتری را نسبت به رقبایتان، با شما داشته باشند؟
فاکتور پنجم: اجرا
اگر فاکتورهای 1 تا 4 را مطالعه کرده و انجام دادهاید، حقیقتاً خسته نباشید، کارتان خوب بود. خدا قوت! مطمئناً بسیار تأمل کردهاید و تحقیقات زیادی نیز انجام دادهاید. برای خودت کف بزنید! تا به الآن ما در سطح جهانی، برای طولانی-مدت و احساسی فکر میکردیم اما از این به بعد وارد بعد عملی میشویم.
یک فهرست از کارهایی که باید انجام دهید، بنویسید
اجرا، زیربنای استراتژی شماست که در قالب یک فهرست کار غولآسا ظاهر میشود. شخصاً، برای فهرست کارهای اجراییام از spreadsheet گوگل استفاده میکنم؛ و دلایلی برای این کار خود دارم.
- با این روش، میتوانم از طریق دستگاههای مختلف (دسکتاپ کامپیوتر، لپتاپ و گوشی موبایل) به آنها دسترسی داشته باشم، بنابراین هر زمان و هرکجا کی توانم فهرستم را چک کنم؛ مثلاً توانستم زمانی که روی صندلی در اتاق انتظار دندانپزشکی منتظر نشسته بودم، چند نکته از فهرستم را انجام دهم.
- با این روش، میتوانم بدون نیاز به کپی گرفتن از فهرستم، آنها را بهراحتی با افرادی که با آنها کار میکنم بهصورت آنلاین به اشتراک بگذارم.
- با این روش، میتوانم لینکهای طولانی را برای مراجعههای بعدی ذخیره کنم و تنها کاری که باید انجام دهم، کپی کردن آنها به ستون spreadsheet و سپس کلیک روی بخش «بعداً» است. این روش برای من از روش نشانهگذاری (یا Boolmarking) بهتر و کارآمدتر است زیرا میتوانم آن را در متن قرار داده و برای خودم یادداشت بگذارم.
- میتوانم بهراحتی موردی از لیست را تیک بزنم اما همچنان در فهرستم قابلنمایش باشد تا درنتیجه تاریخچهای از کارهایی که انجام دادهام و نحوه انجام آنها در اختیار داشته باشم. تنها کافی است رنگ ستون را به خاکستری تغییر دهم که یعنی «انجام شد».
- این روش رایگان بوده و استفاده از آن آسان است؛ و نیازی به ثبتنام در یک برنامه مدیریت پروژه لوکس و صرف زمان برای یادگیری آن نیست.
بعضی از افراد، با برنامههای Evernote یا Good ole pen and paper راحت هستند، اما Spreadsheet گوگل به من ثابت کرده است که میتواند برای انواع پروژهها مفید باشد.
بنابراین، لیست اجرایی شما شامل تمام جزئیات کارهایی میشود که باید هفته، ماه یا حتی سال آینده انجام دهید. من در Spreadsheet از برگهای مختلفی برای کارهای کوتاه-مدت و بلند-مدت استفاده میکنم. وقتی فهرستتان طولانی شود، این یعنی زمان آن رسیده است که برای انجام بعضی کار ها دستبهکار شوید تا فهرستتان را کمی کوتاهتر کنید. وقتتان رو بهوسیله تقویم برنامهریزی کنید. میتوانید حدس بزنید من بجای تقویم از چه چیزی استفاده میکنم؟ تقویم گوگل یا Yup.
همهچیز را لیست کنید، مهم نیست چقدر از وقتتان را بگیرد. تیک زدن کارهایی که انجام دادهاید، حس رضایتبخش دلپذیری میدهد بنابراین حتی انجام کارهای کوچک داخل فهرستتان میتواند شمارا تشویق کند تا کارهای بیشتری را انجام دهید. از تیترهای بزرگ استفاده کنید و موارد را در یک ستون زیر آن یادداشت کنید. کار های بر اساس اولویت و اهمیتشان از بالا به پایین در لیست بنویسید.
نمونه لیست اجرایی طراحی سایت
راهاندازی وبسایت
- ثبتنام دامنه و خرید host
- نصب برنامه WordPress
- اضافه کردن تِم برای WordPress
- اضافه کردن افزونه برای پشتیبانی، امنیت و محافظت از هرزنامه
- حذف صفحههای نمونه پیشفرض از WordPress
- راهاندازی ساختار پایاپیوند (یا Permalink)
- اضافه کردن صفحه خانه، تماس با ما و درباره من
- تنظیم متن برای صفحات خدمات
- ایده پردازی در مورد موضوعهای پستهای بلاگ
- یافتن عکس
- …
راهاندازی MailChimp
- ساختن اکانت در MailChimp
- ساخت لیست ایمیل برای اخبارنامه
- ساخت نمونه کمپین
- قرار دادن فرم ثبتنام در وبسایت
- …
موفق شدید!
چطور پیش رفتید؟ آیا توانستی با موفقیت همه مراحل را پشت سر بگذارید؟ مطمئناً پیدا کردن زمان کافی برای تمرکز روی تمامی این موارد کار آسانی برایتان نبوده است، بخصوص اگر در حال راهاندازی یک کسبوکار جدید بوده باشید؛ و شاید زمانهایی به نظر بیاید در حال پاسخ دادن به سؤالاتی هستید که پاسخشان کاملاً واضح است، اما داشتن تمام این مراحل و استراتژی به شما کمک میکند تا اهداف خود را از راهاندازی پروژه وب خود تعریف کنید و اطمینان حاصل کنید که ابزار و منابع موردنیازتان را برای خلق یک وبسایت مفید در اختیاردارید… بدون آنکه در طول فرایند انجام آن گیج شده یا تحت تأثیر گزینههای موجود قرار بگیرید.
منبع:https://clairecreative.com/website-strategy-why-you-need-one-and-how-to-write-one/