محتوای مقاله ی چرا برندینگ چیزی بیشتر از هویت بصری برند است
جهت مطالعه این مقاله نیاز به 6 دقیقه دارید

این روزها اکثر کسب و کارها به دنبال عمومی کردن لوگوی خود هستند به این معنی که هرکاری می کنند تا لوگو و رنگ سازمانیشان دیده شود. دوست داشتم از واژه ی pop استفاده کنم ولی هیچ واژه ی مترادف مناسبی پیدا نکردم. دقیقا منظورم از عمومی کردن همین سبک موسیقی پاپ است. مدیران کسب و کارها کلی هزینه ( مالی و نیروی انسانی و زمانی و … ) می کنند تا دیده شوند. برای همین کمتر بر روی جزییات برند خود وقت می گذارند. پس از نظر زمانی نمیتوانند مخاطبانی که به سمتشان میایند را مدیریت کنند . مدیران سازمان ( عموما) نمیدانند که نگه داشتن مخاطب هزینه های بیشتری برای سازمان دارد. به همان میزان هم اورده ی مشتری وفادار به مراتب بیشتر است.

اگر مدیران برند، کمی به تجربه مشتری هنگام خرید محصول/خدمت فکر کنند ، در آینده ی برند تاثیرگذار تر خواهد بود. بهتر است دید خود را نسبت به برند تغییر دهید و تمرکز خود را بر روی تصویری کلان تر از برند معطوف کنید،

این قضیه که نام برند بخش حیاتی از هر کسب و کار است، این معرفی اولیه شما به مشتریان و مخاطبانتان است که به شما حس پیدا می کنند و شما را میشناسند و میدانند چه چیزی ارائه میدهید. پس هرچقدر بر روی جزییات بیشتر هزینه کنید ، درک مخاطب از شما بیشتر می شود.

به تجربه کاملی که می خواهید مشتری شما هنگام خرید محصول یا خدمات شما داشته باشد فکر کنید. دیدگاه خود را در مورد مارک تجاری تغییر دهید و تمرکز خود را بر روی تصویر کلان بگذارید ، نه فقط به رنگ های تصویر کلان.

نام تجاری بخشی حیاتی از هر مشاغل است. این معرفی اولیه شما به مشتریان است که به آنها حس می کند شما به عنوان یک شرکت کی هستید و چه چیزی را ارائه می دهید.

تصاویر را به عنوان چهره تجارت و نام تجاری خود را به عنوان روح تصور کنید. برای اینکه بتوانید درک کاملی از چرایی نام تجاری بیش از رنگها بدست آورید ، باید تعاریفی ارائه شود.

 

برند شما ، قول برند شما به مخاطب است.

برند شما به مشتریان این امکان را میدهد تا مخاطب درک و شهودی مستقیم تر و بهتر از خدمات/محصولات شما داشته باشد. بر چه اساس؟

  • شما چه کسی هستید؟
  • میخواهید برای مخاطبانتان چه چیزی ارائه دهید؟
  • وجه تمایز شما از رقبایتان چیست؟

از طرف دیگر، بازاریابی بصری، فرایند تلفیق تصاویر، رنگ ها و به طور کلی عناصر هویت بصری یک کسب و کار است که به نوعی ارزش افزوده خدمات/محصول شما است. یعنی هویت بصری در کنار بازاربابی بصری باعث ارزشمندتر شدن محصول شما می شود. و شاید یکی از عناصر مهم ارتباط با مخاطب. اگر هویت بصری را نمای بیرونی برند در نظر بگیریم، پس باید یک هویت درونی هم داشته باشد تا به این هویت بیرونی منتهی شود. هر دو ارزشمند هستند و مانند داستان مرغ و تخم مرغ نمی توان گفت کدام با اهمیت تر است. ممکن است شما هویت بسیار پیچیده ومخاطب پسندی داشته باشید ولی وقتی نتوانید در قالب درست آن را ارائه دهید هیچوقت مخاطب سمت شما نمیاید و بلعکس. یعنی اگر شما هویت بیرونی ( سند هویت بصری ) بسیار عالی داشته باشید طوری که ۸ میلیارد انسان روی زمین دوست داشته باشند ولی هویت درونی نداشته باشید در لحظه شکست میخورید.

برای اینکه یک کسب و کار تبدیل به برند ماندگار شود نیاز به هر دو دارد.

شما برای پیداکردن ضربان نبض مخاطب نمیتوانید فقط با پالت رنگ و لوگو به این مصاف بروید. باید دانش گرفتن نبض را هم داشته باشید. باید بدانید کدام رگ را بگیرید، باید بدانید نبض چگونه میزند و با چه سرعتی می زد. باید بدانید نوع ضربان خود گویای حالات روحی و روانی مخاطب است.

باید بدانید مخاطب کجا درد دارد.

پیام برند خود را به درستی انتقال دهید

به مخاطبانتان در مورد خودتان بگویید. واضح و با صدایی شفاف. بگذارید مخاطب با شخصیت اصلی شما و خدمتی که ارائه میدید خیلی شفاف روبرو شود. در مورد ارزش پیشنهادی خودتان فکر کنید و با پیامی خیلی درست به مخاطب انتقال دهید.

هدف شما این است که بر روی مخاطب تاثیر بگذارید ، پس باید پیام خود را به صورت رسا فریااااااااد بزنید. البته نه طوریکه مخاطب اذیت شود. طوریکه بین رقبا صدای شما را بهتر و رساتر بشنود. این پیام باید ارتباط عمیقی با مخاطب داشته باشد. این پیام هرچقدر با ادراک مخاطب نزدیک تر باشد ، ارتباط نزدیک تری با شما و خدمت/ محصول شما خواهد گرفت که در نهایت به ارتباط موثرتر با برند شما منجر می شود.

از آنجاییکه این مقاله در مورد رنگ بندی هم هست می توانید با جستجو در گوگل به روانشناسی رنگ ها و مخاطب برسید. تقریبا تمامی عکس ها و فایل ها دارای یک محتوای واحد هستند. من یکی را به دلخواه پیدا کردم و برایتان منتشر می کنم. اما در مباحث جدی تر و آموزش های عمیق تر ، سعی می کنم از فایل های شخصی خودم ( فرجاد ) برای شما استفاده کنم و آنها را در اختیارتان قرار دهم که ماحصل چندین سال تجربه کار است.

روانشناسی برند

 

به مخاطبان خود هدف اصلی برند خود را در قالب یک “چرا”  بدهید و بگویید شما فراتر از  رنگ آمیزی هستید. اما دقت کنید که این روانشناسی رنگ ها هم تاثیر بسزایی بر روی مخاطب و محصول شما خواهد داشت

اولین پیامی که مخاطب دریافت می کند، شخصیت شما را در ناخودآگاه آنان درج می کند :

این برند یعنی چه؟ داستان برند چیست؟

 

این بسیار مهم است که شما به عنوان یک برند ، یک فلسفه و لحن مشخص را ترسیم کنید تا مخاطبان خود را درگیر خود کنید و آنها را به سمت بخشی از مأموریت برند خود راهنمایی کنید. پیامی که می دهید شهرت شما و نحوه مشاهده مصرف کنندگان از شرکت شما را تقویت می کند. این فرآیند تفکر هدفمند زیادی را می طلبد و باید به طور واضح ارائه شود تا مخاطب شما را به چنگ آورد و نقاط تماس را با تجربه مشتری شروع کند. با ایجاد یک پیام محکم برای انتقال به مخاطب خود ، می توانید تمرکز خود را به صدای نام تجاری خود معطوف کرده و این پیام را از طریق محتوای تأثیرگذار ادامه دهید.

 

صدا و لحن برند

هر آنچه به مخاطبان خود ارائه می دهید نوعی محتوا است. با این حال ، هدف در اینجا این است که مشتریان شما از اینکه شما را پیدا کرده و صدای شما را شنیده اند احساس هیجان کنند. شما همان چیزی هستید که آنها از دست داده اند و فقط با ارائه محتوای عالی ، مجبور نیستند بیشتر جستجو کنند.

صدا و لحن برند شما به عنوان یک شروع کننده مکالمه با مشتریان ایده آل خود در نظر بگیرید و به آنها احساس بهتری از برند خود بدهید.  شما هراندازه استراتژی جذب مخاطب قویتری داشته باشید و زمان بیشتری برای این موضوع و پیاده سازی این استراتژی بگذارید، مخاطب درگیرتر و فعالانه تر با شما ، محصول/خدمت شما و در نهایت با برند شما ، خواهد بود.

در صدا و لحن برند، بر آنچه می خواهید مصرف کنندگان در مورد شرکت بدانند تمرکز کنید.

چه چیزی به شما الهام می کند که آنچه انجام می دهید انجام دهید؟ محتوایی ایجاد کنید که چیزی فراتر از “خرید محصول من” یا “استفاده از خدمات ما” باشد.

آگاهی از برند را افزایش داده و با مخاطبان هدف خود ارتباطات معتبری برقرار کنید. با درج محتوا با نام برند خود ، انگیزه و انگیزه را درباره هرچه برند شماست و در آینده خواهد داشت به مشتریان خود تحکیم می بخشید. یافتن صدای قوی و دادن محتوای با کیفیت ، ارزشی را که در شرکت خود می بینید به نمایش می گذارد.

افراد بیشتر از تبلیغات و رنگهای جسورانه می توانند بیشتر با هدف و احساسات با هدفی ارتباط برقرار کنند. استراتژی های بلند مدت را تدوین کنید که می تواند برای سالهای آینده به سود تجارت شما بیاید. وقتی بتوانید بر اساس آنچه برند شما نشان می دهد با مشتریان خود روابط معناداری برقرار کنید ، همه موارد دیگر به طور طبیعی به وجود می آیند.

 

نتیجه گیری در مورد چرا برندینگ چیزی بیشتر از هویت بصری برند است

بگذارید بگوییم ما رنگ ها را از معادله خارج کردیم. چه چیزی از کسب و کار شما باقی می ماند؟ آیا مخاطبان شما می توانند هدف شما را تشخیص دهند؟ قبل از عصر پر جنب و جوش در رسانه های اجتماعی ، مشاغل باید از طریق دهان به دهان و ایجاد روابط موفق می شدند. اگرچه ما فوق العاده سپاسگزاریم که می توانیم جلوه های بصری و شخصیت های رنگارنگ خود را به برند های خود اضافه کنیم ، این تنها گروهی نیست که نیاز به پرورش دارد.
با تشکر از شما برای خواندن و روز خوبی داشته باشید!

 

اگه از این مطلب خوشت اومد میتونی توی شبکه های اجتماعی به اشتراک بذاری
Facebook
Twitter
LinkedIn
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.